برنامه ام از روز یک شنبه دوم مرداد ایشاالله
درس ها رو بر طبق سرفصل ها بخونم .
صبح ایشاالله بعد از نماز صبح دیگه نمی خوابم و درس بخونم رشد بخونم از ساعت پنج تا شش و نیم
نیم ساعت استراحت
هفت تا هشت و نیم درس بالینی بخونم
نیم ساعت استراحت
۹ تا ۱۰ دوچرخه و حلقه
۱۰ تا ۱۱ فیزیولوژیک بخونم
نیم ساعت استراحت
یازده و نیم تا یک درس آسیب شناسی بخونم
یک به بعد استراحت نهار نماز و ورزش
ساعت شش تا هفت زبان بخونم
هفت تا هشت با عسلم بازی کنم
بعدش آماده کردن شام و خوردن آن و جمع کردن و شستن ظروف و تمیز کردن اجاق گاز
ساعت ۱۱ تا ۱۲ زبان رو دوره کنم .
برنامه رژیم هم که همچنان ادامه دارد.
دعا کنید که طبق برنامه ام پیش بروم ایشالله فردا شب بعد از ساعت هشت میام و از انجام آن میگم
با خودم عهد کردم که حتما به برنامه ام عمل کنم و گرنه خودم رو از بعضی چیزهایی که بهشون علاقه دارم محروم کنم مثلا اینکه اگر برنامه ای رو در ساعتی خاص انجام ندادم حتما شب از خوابم بزنم و انجام بدم و تا انجام ندادم تو رختخواب نرم . اینکه برنامه ام رو اینجا می نویسم به خاطر اینه که خودم رو مقید کنم به انجام دادن اون کار و فقط و فقط جنبه شخصی داره
امروز که خودم رو وزن کردم بسی ناامید کننده بود چون چیزی کم نکردم البته اصلا رژیم رو زیر پا نمیگذارم و ادامه میدم به قولی جنگ جنگ تا پیروزی
دیگه میخوام که خودم رو وزن نکنم تا یکماه ببینم چی میشه.
تازه ورزش هم در برنامه ام است
پست قبلی الگویی بود برای قوی کردن اراده ام چون به آن چیزی که خواست رسید و منهم می خواهم به هدفم برسم هم درسی هم برنامه رژیم .
دل را ز بی خودی سر از خود رمیدن است
جان را هوای از قفس تن پریدن است
از بیم مرگ نیست که سرداده ام فغان
بانگ جرس زشوق به منزل رسیدن است
دستم نمی رسد که دل از سینه برکنم
باری علاج شکر گریبان دریدن است
شامم سیه تر است ز گیسوی سرکشت
خورشید من برآی که وقت دمیدن است
سوی تو این خلاصه گلزار زندگی
مرغ نگه در آرزوی پرکشیدن است
بگرفت آب و رنگ زفیض حضور تو
هرگل دراین چمن که سزاوار دیدن است
با اهل درد شرح غم خود نمی کنم
تقدیر قصه دل من ناشنیدن است
آن را که لب به دام هوس گشت آشنا
روزی (امین) سزا لب حسرت گزیدن است
مقام معظم رهبری
آقا بیا تا زندگی معنا بگیرد
شاید دعای مادرت زهرا بگیرد
آقا بیا تا با ظهور چشم هایت
این چشم های ما کمی تقوا بگیرد
چه انتظار عجیبی
تو بین منتظران هم
عزیز من چه غریبی !
عجیب تر آن که چه آسان
نبودنت شده عادت
چه بی خیال نشستیم
نه کوششی ، نه توحید
فقط نشسته و گفتیم :
خدا کند که بیایی
سحر از دامن نرجس، برآمد نوگلى زیبا
گلى کز بوى دلجویش، جهان پیر شد برنا
به صبح نیمه شعبان تجلّى کرد خورشیدى
که از نور جبینش شد، منوّر دیده زهرا(س)
درسته که چند روزیه که نمیام اینجا ولی دلیل نمیشه که برنامه ام رو اجرا نکنم هم ورزش رو داشتم هم رژیم رو هم درسم رو تازه پیاده روی هم رفتم فقط خودم رو وزن نکردم به خاطر اینکه می ترسم که کم نکرده باشم و دبرس بشم . وقتی وزن کردم میام و میگم از موفقیتم.
یادمان باشد که ،
من میتوانم خوب، بد، خائن، وفادار، فرشتهخو یا شیطان صفت باشم ،
من می توانم تو را دوست داشته یا ازتو متنفر باشم،
من میتوانم سکوت کنم، نادان و یا دانا باشم،
چرا که من یک انسانم، و اینها صفات انسانى است.
و تو هم به یاد داشته باش:من نباید چیزى باشم که تو میخواهى ، من را خودم از خودم ساختهام، تو هم به یاد داشته باش
منى که من از خود ساختهام، آمال من است،
تویى که تو از من می سازى آرزوهایت و یا کمبودهایت هستند.
لیاقت انسانها کیفیت زندگى را تعیین میکند نه آرزوهایشان
و من متعهد نیستم که چیزى باشم که تو میخواهى
و تو هم میتوانى انتخاب کنى که من را میخواهى یا نه
ولى نمیتوانى انتخاب کنى که از من چه میخواهى.
میتوانى دوستم داشته باشى همین گونه که هستم، و من هم.
میتوانى از من متنفر باشى بىهیچ دلیلى و من هم ،
چرا که ما هر دو انسانیم.
این جهان مملو از انسانهاست ،
پس این جهان میتواند هر لحظه مالک احساسى جدید باشد.
تو نمیتوانى برایم به قضاوت بنشینى و حکمی صادر کنی و من هم،
قضاوت و صدور حکم بر عهده نیروى ماورایى خداوندگار است.
دوستانم مرا همین گونه پیدا می کنند و میستایند،
حسودان از من متنفرند ولى باز میستایند،
دشمنانم کمر به نابودیم بستهاند و همچنان میستایندم،
چرا که من اگر قابل ستایش نباشم نه دوستى خواهم داشت،
نه حسودى و نه دشمنى و نه حتی رقیبى،
من قابل ستایشم، و تو هم......
یادت
باشد اگر چشمت به این دست نوشته افتادبه خاطر بیاورى که آنهایى که هر روز
میبینى و مراوده میکنى همه انسان هستند و داراى خصوصیات یک انسان، با
نقابى متفاوت، اما همگى جایزالخطا.
اگر انسانها را از پشت نقابهاى متفاوتشان شناختى،نامت را انسانى باهوش بگذار
امروز صبحانه رو رعایت کردم ولی ساعت یازده یه کیک خامه ای خوردم با سه تا میوه آلو
ناهار پنج قاشق برنج و یه قاشق خورشت چرخکرده خوردم
الان از باشگاه ایروبیک میام
راستی درس نخوندم برنامه ام رو گذاشتم بعد از ظهر تا شب بخونم ایشاالله.
پائیلو کو ئیلو در کتاب کیمیاگر :
« وقتی هدفی را اختیار می کنید تمام ذرات هستی و کائنات بسیج می شوند و عاشقانه به کمک شما می شتا بند تا شما را در رسیدن به آن هدف یاری دهند »
رسیدن به آرامش و درک زندگی پاک، یکی از مهمترین اهداف آفرینش انسان است. خدای رحمان به ما عقل و چشم و گوش و مهمتر از همه ، پیامهایش را عنایت فرمود تا « آرامش و زندگی پاک » را تجربه کنیم:
«ألا بذکر الله تطمئن القلوب». (۱)
بدون خدا، زندگی رنجی است بی پایان ، « وَ مَنْ أعْرَضَ عَنْ ذِکْری فَإِنَّ لَهُ مَعیشَه ضَنْکاًً». (۲)
«کسانی که به خدا ایمان آورده و ایمان خود را به ظلم نیالودهاند ، دارای ایمنی و مصونیتند و آنان هدایت یافتگان واقعی هستند» (۳)
بنیامین راش، پدر روانپزشکی آمریکا میگوید: « دین آن قدر برای پرورش و سلامت روح آدمی اهمیت دارد که هوا برای تنفس». (۴)
یونگ، روانکاو میگوید: «در مورد بیماران روحی که از ۳۵ سال به بالا داشتند ، حتی یک نفر یافت نمیشود که مشکل روانی او در آخرین مرحله تحلیل، به ایمان مذهبی مربوط نگردد و بهتر است بگوییم که هر فرد از آنان، به علت فقدان آن چه که دین به اشخاص میدهد ، بیمار شدهاند و هیچ کس از آن ها که نظر دینی و مذهبی خویش را باز نیافتند ، واقعاً درمان نشدهاند». (۵)
امام علی علیه السلام میفرماید: « تقوا، داروی بیماری دلهای شما و شفای مرض بدنهای شماست». (۶)
امام کاظم علیه السلام میفرماید: « لقمان به پسرش گفت: دنیا ، دریای ژرفی است که افراد بسیاری در آن غرق شدهاند و تقوا و پرهیزکاری، کشتی توست. آن کشتیای که آکنده از ایمان باشد ، بادبانهای آن، توکل به خدا و پاسدارش، عقل و ناخدایش، علم و فرمان آن، بردباری و تحمل است». (۷)
زندگی، قانون دارد. خوشبختی، با فهم و رعایت قانون زندگی و سیهروزی، با نادیده انگاشتن قانون زندگی، حاصل میشود.
موفقیتها به بخت و اقبال وابسته نیست، بلکه زندگی پاک را با احترام به قوانین، میتوان در آغوش کشید.
جوانان، دانشجویان و استادان بزرگوار، باید بدانند که دنیای بیخدای امروز، برای کسب موفقیت کامل و آرامش واقعی، حرف زیادی ندارد و طی دو یا سه قرن گذشته ، برخی از دانشمندان تربیتی و روانشناسان غربی توانستهاند به برخی از قوانین آن – به گونهای ناقص – پی ببرند اما (قرآن و عترت)، ???? سال قبل، آن هم با رعایت همه عرصههای زندگی و باور به سرای ابدی، دقیقترین قواعد را برای درک یک زندگی پاک، بیان کردند ، « من عمل صالحاً من ذکر و أنثی فهو مؤمن فلنحیینه حیاه طیبه». (۸)
اینک برای این که دچار « روابط و دوستیهای ویرانگر» نشویم ، چند قاعده را به اختصار بیان میکنیم که در این مقاله به اولبن مورد که تقویت اراده است می پردازیم :
شخص با اراده کسی است که وقتی درباره ی کاری، به خوبی تأمل کرد و آن را نافع دانست، تصمیم به انجام آن میگیرد و با فعالیت و ثبات قدم، آن را به اجرا در میآورد (۹) و در مقابل، فرد سست اراده ، با کمترین مشکلی، از انجام دادن کار، دلسرد شده ، دست از تلاش برمیدارد.
شخص با اراده، کسی است که دارای هدفی معقول است و تا موقعی که به آن نرسیده، از تعقیب آن باز نمیایستد و مشکلات و موانع روانی یا مادی، به اراده و عزم او لطمه نمیزند و از پیشرفتش، جلوگیری نمیکند.
کسی که ارادهای قوی دارد ، آن چه را
خواسته است، با کوشش و ثبات قدم، به دست میآورد. شخص با اراده، کسی است که
دارای هدفی معقول است و تا موقعی که به آن نرسیده، از تعقیب آن باز
نمیایستد و مشکلات و موانع روانی یا مادی، به اراده و عزم او لطمه نمیزند
و از پیشرفتش، جلوگیری نمیکند.
آسمان
الف) تعیین هدف یا اهداف
انسان باید ابتدا هدف و یا اهداف خود را در زندگی و یا کاری که میخواهد انجام دهد ، به طور دقیق و مشخص، ترسیم کند. طبیعی است که این هدف، باید شفاف، معقول، قابل دستیابی، بدون افراط و تفریط ، مطابق توان و استعداد خود و واقعبینانه باشد نه بلندپروازانه و خارج از تواناییهای شخص. در غیر این صورت، وقتی با مشکلات و موانع سختی روبهرو شود ، ناامید و دلسرد شده ، از ادامه کار، منصرف میشود و خود را ناتوان و بیاراده میبینید.
ب) شناخت تواناییها و استعدادها
همه ما در وجود خود ، از استعدادهایی برخورداریم . کافی است این نیروها را بشناسیم و برای رسیدن به هدف، آنها را به کار گیریم.
ج) برنامهریزی
باید برای تمام کارها و فعالیتهای شبانهروزی، برنامهای مدون و منظّم داشته باشید .بدین منظور از جدول برنامه ریزی استفاده کنید که در ستون افقی آن، ساعات شبانهروز و در ستون عمودی، ایام هفته را یادداشت و تمام کارهای روزانه – خواب، استراحت، ورزش، مطالعه – را در آن درج کنید و هر فعالیتی را در زمان خاص خود ، در جدول بنویسید و هیچ زمانی را بدون کار ، خالی نگذارید. هر روز صبح با نگاهی به آن برنامه ، به اجرای دقیق آن بپردازید و شبها، قبل از خواب، آن را محاسبه و ارزیابی کنید. شایسته است همچون یک محاسبهگر جدی و قاطع ، فعالیتهای روزانه و میزان موفقیت خود در انجام دادن آن ها را بررسی کنید و در صورت موفقیت، خود را تشویق و در صورت تخلّف و سهلانگاری در اجرا، خود را تنبیه کنید.
آجرهای بنای هستیمان را، طرز تفکرمان میسازد و اگر بخواهیم در دنیایمان اتفاق زیبایی بیفتد ، گام اول ، تغییر در نگاه و بینش ماست.
د) اصل تلقین یا خودگوییهای مثبت
گفتن، باور داشتن است. (تلقین و خودگویی مثبت) وقتی میگوییم من آدم شکست خوردهای هستم، بیاستعدادم و عوض شدنی نیستم، در واقع، حکم محکومیت خود را صادر میکنیم. روانشناسی شناخت، به ما چنین میگوید: دستور دادن، فرایند شدن است و ما را دستورات میسازند. ما همواره با خودمان حرف میزنیم و هفتاد درصد (۷۰%) وقتمان با گفتوگو سپری میشود حتی زمان خواب و ما همان میشویم که با خود حرف میزنیم. سعی کنید دستورات خوبی به خودتان بدهید. شما با خودتان چه میگویید؟ فرهنگ ذهن و زبان شما، مثبت است و نیروزا و یا منفی است و نیروبر؟
آجرهای بنای هستیمان را، طرز تفکرمان میسازد و اگر بخواهیم در دنیایمان اتفاق زیبایی بیفتد ، گام اول ، تغییر در نگاه و بینش ماست. با تغییر نگاه ، ایدهآلها و اهداف زندگیمان به درستی شکل میگیرند و آن گاه گام دوم، یعنی تلاش مستمر و انتخابهای عالی و فرداساز، در دنیای ما رخ خواهد داد . «إن الله لا یغیر ما بقوم حتی یغیروا ما بأنفسهم».
نگرشها و اندیشههای ما، مهمترین عامل تغییر به شمار میآیند. نود درصد (۹۰%) تغییرات خوب و بد زندگیمان، به نوع نگرش ما به رخدادهای زندگی بستگی دارد و ده درصد (۱۰%) آن به وقایع بیرونی وابسته است.
ادیسون میگوید: « مشکل افرادی که شکست خوردهاند و دست از تلاش برداشتند ، این بود که نمیدانستند که در یک قدمی پیروزیاند » و میگفت: راز توفیقم این بود که هرگاه برای باز کردن دری تلاش میکردم و باز نمیشد ، بارها و بارها تلاش میکردم و با خود میگفتم: حتماً این کلید ، درب را در صدمین بار، باز خواهد کرد.
ه) تدریجی بودن تقویت اراده
برای به دست آوردن ارادهای قوی و محکم، باید به تدریجی بودن آن و نیاز آن به تمرین، توجه داشت. گمان نکنید میتوانید به طور دفعی و بدون تلاشی درخور، به آن دست یابید. بنابراین، به راهکارهای عملی زیر توجه کرده، به آنها پایبند باشید:
- هر روز صبح حداقل بیست دقیقه ، به طور مرتب و در ساعتی معین ، ورزش کنید.
- صبحگاهان، هر زمان که بیدار شدید ، بیدرنگ برخیزید و از رختخواب بیرون روید ، حتی اگر خوابآلودگی مزاحمتان است، از اتاق بیرون روید و قدری نرمش کنید تا خوابآلودگی از بین برود.
- در صورت امکان، چند دقیقه قبل از اذان صبح از خواب بیدار شده، نماز شب بخوانید و اگر در آن وقت بیدار نشدید ، قضای آن را به جا آورید.
- مقید باشید هر روز تعداد آیات معینی از قرآن را تلاوت کنید (حداقل ۳۰ تا ۵۰ آیه) و در صورت تمایل، در هفتههای بعد، بر میزان آن بیفزایید.
- ترک گناه و مخالفت با هواهای نفسانی، نقش بسیار مؤثری در تقویت اراده و نهادینه کردن آن در درون انسان دارد.
- هرگز در کارها، ناامید نشوید و با حالتی تهاجمی، برای پیگیری و به انجام رساندن کارهای ناقص و ناموفق، تلاش کنید.
- کارهایی را که به عهده میگیرید، ناتمام رها نکنید و آن ها را به نحو احسن و تا رسیدن به نتیجه مطلوب، ادامه دهید و از پراکنده کاری و آشفتگی در کارها که موجب به هم ریختگی نظام فکری میشود ، بپرهیزید و به فعالیتهای خود ، تمرکز و انسجام ببخشید.
- همواره بر خداوند ، توکل کرده و در همه امور، از او استمداد جویید. (۱۰)
ادامه دارد…
پینوشت:
۱. رعد، آیه ۲۸.
۲. طه، آیه ۱۲۴.
۳. انعام، آیه ۸۲.
۴. مجله پیوند، ش ۲۵۷، ص ۳۴.
۵. موسوی لاری، رسالت اخلاق در تکامل انسان، ص ۱۷۰.
۶. نهج البلاغه، خ ۱۹۸.
۷. کلینی، اصول کافی، ۱، ۱۹.
۸. نحل، آیه ۹۷.
۹. نیروی اراده نیرویی باطنی برای اتخاذ تصمیمات، اقدام به کار، اداره و انجام اهداف و وظـایـف است.
۱۰. محمدرضا احمدی، پرسشها و پاسخها، دفتر هفتم .
منبع : بر گرفته از نشریه ی پرسمان
هفت صبح بیدار شدم خودم و همسری صبحونه رو تو رگ زدیم همون یه کف دست رو خوردم بعد از خداحافظی با همسری نشستم پای درسم بالینی رو خوندم تا ساعت 8 البته بعد کمی دراز کشیدم و بعد درس رشد رو خوندم یه ساعت .
بعد کمی ورزش کردم 100 تا دراز و نشست با ابراکت زدم و چرخونک زدم و ده دقیقه ای هم دوچرخه زدم ناهار رو هم همین الان دو قاچ پیتزا خوردم و یه بشقاب سالاد خوردم .
امروز باشگاه وزن کردم ۷۰۰ گرم کم کرده بودم.
برنامه امروز شنبه
ایشاالله
۷ صبح تا ۸ و نیم درس بالینی بخونم
۸و نیم ورزش استراحت بعد از آن
۱۱ تا ۱ درس رشد
۱ تا ۲ استراحت و نهار و نماز
۲ تا ۴ درس آسیب شناسی
۴ تا ۶ استراحت
۶ تا ۷ زبان تخصصی
اگر صبح خواب موندم بالینی رو این ساعت بخونم ۷ تا ۸ و نیم
صبحانه یه کف دست نان و کمی پنیر و چای کم شیرین
ناهار : دو قاچ پیتزا
شام: سالاد و سه قاشق عدس پلو
فردا همین ساعت از چند و چون اجرای برنامه ام می نویسم
برنامه درسی که اصلا نرسیدم بخونم
برنامه غذایی هم که صبح همون قدر خوردم تا ناهار خیلی باخودم کلنجار رفتم چیزی نخورم ناهار هم که شش قاشق خورشت بدون برنج خوردم. فعلا بای
امروز صبحونه دو کف دست نون خوردم و یه قوطی کبریت پنیر و یه چای کم شیرین
ناهار هم که چهار قاشق برنج خوردم با دو قاشق خورشت قورمه سبزی .
دیروز سه شنبه روزه گرفته بودم برای افطار هم فقط چای و یه شیرینی خامه ای خوردم از درس هم خبری نبود آخه رفته بودم رنگ بذارم موهام رو زیتونی گذاشتم تا غروب طول کشید و از درس موندم.
امروز که اومدم اینجا دیگه واقعا از دست خودم خسته شدم تو همین وب بود که با رژیم رسیدم به 63 کیلو ولی باز هم شدم 68 کیلو .
تازه درس رو هم تنبلی میکنم .
میخوام یه برنامه درست و حسابی بنویسم حالا که تابستونه و روزا طولانی
صبح ها که 6 صبح هر روز پیاده روی دارم یه ساعت با همسایمون
بعد که برمیگردم بعد از صبحانه که از همین امروز یه کف دست نون لواش و یه قوطی کبریت پنیر بود و یه چای کم شیرین خوردم تا ساعت 11 درس خوندم بعد دیگه علافی تا الان که اومدم پای نت.
ولی ایشاالله دیگه هر روز میخوام حداقل روزی 8 ساعت درس بخونم
دو ساعت صبح دو ساعت ظهر دو ساعت بعدازظهر و دو ساعت هم شب
البته فردا که برنامه بیرون رفتن دارم قصد کردم بازار برم و کمی خرید کنم پانزده خرداد میرم
ولی ایشاالله از روز چهارشنبه دو ساعت صبح : آسیب شناسی روانی
دو ساعت ظهر : بالینی
دو ساعت بعداز ظهر : رشد
یک ساعت هم زبان هر روز بخونم
یک ساعت شب هم روش تحقیق بخونم
و هر سه روز یکبار تست هم کار کنم.
از برنامه های دیگرم :
صبح ها که پیاده روی دارم
ظهر ها ساعت 1 تا 2 باشگاه ایروبیک میرم البته یه روز درمیان
هر روز یک ساعت هم بذارم برای دوچرخه ثابت و ابراکت بزنم که فکر کنم ساعت 3 تا 4 زمان خوبی برای ورزش هستش.
حالا کل برنامه ریزی :
8 ساعت که درس میخونم
یه ساعت هم که باشگاه میرم
یه ساعت هم که دوچرخه و ابراکت میزنم
جمعا میشه 11 ساعت یعنی اگه از 24 ساعت شبانه روز کم کنم 13 ساعت دیگه میمونه که اگه شبها 12 بخوابم و صبح 6 بلند شم و ظهر هم یه ساعت بخوابم که جمعا 7 ساعت خوابیدم از 13 کم کنیم 6 ساعت دیگه میمونه که اونهم با دخترم بازی کنم و کاردستی باهاش درست کنم و غذا بذارم دیگه حله
اینطوری نه آدم وقت کم میاره تازه به همه کارهاش هم میرسه.
حالا برنامه ریزی برای صبحانه و ناهار و شام:
صبحانه رو که اگه همسری دیر بره سرکار 9 میخوریم اگه نه 7 صبح میخوریم
برنامه ناهار :
شنبه ها:
ماکارونی که از ساعت 11 بذارم یه ساعت کار میبره
یک شنبه ها:
عدس پلو با چرخ کرده یا استانبولی
دوشنبه ها:
تن ماهی با گوجه با برنج
سه شنبه ها:
چلو مرغ
چهار شنبه ها:
یتیمچه
پنج شنبه ها:
کتلت
جمعه ها:
خوراک چرخ کرده با سیب زمینی
شام ما معمولا همون چیزی که برای ناهار داریم رو میخوریم یعنی به خاطر صرفه جویی توی وقت دو وعده درست میکنم.
البته شام پنج شنبه ها و جمعه ها به همراه سوپ است یا جو یا ورمیشل
فعلا این برنامه من هستش تا بیام و از چند و چون اجراش براتون بگم.
راستی به خودم قول دادم که فقط از ساعت ۹تا ۱۰ صبح بیام سراغ نت تا گزارش کامل بدم و به دوستان گلم سر بزنم. فعلا بای